اندکی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بههمراه شهید صدر به عمره مشرف شدیم. در آن سفر جلوههای زیبایی از جنبه عبادی سیره شهید صدر را دیدم. هر روز بعد از نماز ظهر و عصر برای صرف ناهار به هتل برمیگشت و سپس دوباره حدود ساعت ٢ ظهر که بهدلیل گرمای هوا ازدحام جمعیت کم میشد به مسجد بازمیگشت... ایشان در همین ساعت برای طواف پابرهنه به مسجد میرفت…. با کمال شگفتی میدیدم که شهید صدر طوری طواف میکند و نماز میخواند که انگار در هوای عادی و مناسب است. یکبار پس از بازگشت از مسجدالحرام از او درباره این قدرت تحمل عجیبش پرسیدم، گفت: «تا زمانی که در مسجدالحرام هستم، گرما را احساس نمیکنم. ولی پس از اینکه به هتل بازمیگردم، احساس میکنم پایم درد میکند». [شیخ محمدرضا نعمانی، قصص و خواطر من حیاة الشهید الصدر، صفحه ۱٨١]